Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-03@18:16:26 GMT

طالبان؛ از غارنشینی تا ضیافت رسمی سفیران

تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۷۳۸۲۳

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- حالا دیگر حضور نماینده طالبان در دیدار رییس جمهوری ایران با سفیران و کارداران کشورهای اسلامی چندان هم عحیب نیست چون چندی است سفارت افغانستان در تهران تحویل طالبان شده در حالی که جمهوری اسلامی ایران مثل دیگر کشورهای جهان هنوز «امارت اسلامی افغانستان» را به رسمیت نمی‌شناسد و خواستار تشکیل دولتی فراگیر در این کشور است نه حکومتی که تنها پشتون‌ها و یک قرائت خاص از اسلام را نمایندگی کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  چنان که در تصویر می‌بینید نمایندۀ طالبان مثل یک سفیر و با ادب و طمأنینۀ دیپلماتیک و مرتب و آراسته در ضیافت افطار ابراهیم رییسی شرکت کرده و با این حساب دور و دیر نیست که ردای سفارت هم بپوشد چرا که اقتضای سیاست همین است.

  طالبان به مثابه یک واقعیت خود را به جهان تحمیل کرد هر چند که انکار نمی‌توان کرد دست‌کم در میان اکثر پشتون‌های افغانستان پایگاه اجتماعی دارد و اگر کشوری به نام پشتونستان می‌داشتیم طالبان نمایندۀ واقعی مردم خود بود و مشکل اصلی آنان با هزاره‌ها و تاجیک‌ها و ازبک‌هاست. اگرچه در میان پشتون‌ها هم تمام آنها با نگاه ایدیولوژیک غلیظ طالبان موافق نیستند.
    

   8 مکث می‌توان بر این عکس داشت:

       اول: به بهانۀ این عکس می‌توان به یاد آورد وقتی قریب 10 سال قبل و اول بار در خرداد سال 92 طالبان تابلو و پرچم "امارت اسلامی افغانستان"  را در قطر آویخت و برافراشت چه امر غریبی در نظرها آمد و هم خشم کابل را برانگیخت و هم اسباب شگفتی دیگران شد ولی حالا عادی شده و انسان چه زود عادت می‌کند!
   
  دوم: موقعیت و اعتبار دفتر نمایندگی همچنان با سفارت تفاوت دارد ولو عملا کارهای سفارت را انجام دهد. در مواردی که میزبان هنوز دولتی را به رسمیت نشناخته یا به رغم رابطه به دلایل مختلف داخلی یا بین‌المللی ملاحظه و رودربایستی وجود داشته باشد دفتر نمایندگی دایر می‌شود. مثل جمهوری ترک قبرس که فقط ترکیه آن را به رسمیت می‌شناسد ولی در ایران دفتر نمایندگی دارد یا دفتر نمایندگی اسراییل در رژیم پهلوی که عملا نقش سفارت را ایفا می‌کرد. چون اسراییل به صورت رسمی سفیر نداشت و ایران شاهنشاهی به صورت دوفاکتو به رسمیت شناخته بود. با این حال  رییس دفتر نمایندگی عملا نقش سفیر را ایفا می‌کرد و اسدالله علم هم در خاطرات خود گاه از لفظ سفیر برای او استفاده کرده است. شاه هم از نزدیکی علنی یا سفر رسمی به اسراییل به خاطر حساسیت‌های شدید داخلی پرهیز می‌کرد. به همین خاطر سفر جاری پسر او به اسراییل با رویه پدر مقایسه و یادآوری شده در دوران حکومت پدر او هم مواجهه با اسراییل در علن چنین نبوده است.
  
  سوم: اگر از خیابان پاکستان در تهران عبور کنید می‌بینید که پرچم جمهوری اسلامی افغانستان همچنان بر بام  آن در اهتزاز است یا دست‌کم تا یک هفته پیش چنین بود. در حالی که خود سفارتخانه تحویل نمایندگی طالبان شده است. به رسمیت شناختن طالبان یعنی به رسمیت شناختن پایان جمهوری اسلامی افغانستان و استقرار امارت اسلامی به جای آن در کشور همسایه. (در آستانۀ روز قدس پس از آن که پرچم طالبان در میان پرچم دیگر کشورهای اسلامی در دیوارنگارۀ میدان ولی‌عصر تهران دیده شد سازمان اوج به سرعت اعلام کرد اشتباه شده و اصلاح کردند).

   چهارم: استقبال بیشتر سفیران از افطاری رییس جمهوری ایران به نسبت سال قبل را می‌توان ناشی از آشتی‌های اخیر در منطقه و مهم‌تر از همه ایران با پادشاهی سعودی با میانجی‌گری چین کمونیست دانست. از این رو حضور نمایندۀ طالبان دیگر چندان تعجب‌برانگیز نیست چون نگاه‌ها به حضور دیگران هم بوده است.

    پنجم: حضور نماینده طالبان در دیدار رسمی سفرا با رییس جمهوری ایران نشان می‌دهد تا به رسمیت شناختن آنان به عنوان دولت زمان چندانی باقی نمانده است. اما آیا ایران منتظر اقدام کشورهای دیگر است یا در انتظار واگذاری کرسی افغانستان در سازمان ملل به طالبان یا تحقق چند شرط اولیه خود در مذاکرات قبل از بازگشت آنان به قدرت و این موارد: مراعات حقوق شیعیان، همکاری نکردن با ضد‌انقلاب و پایگاه ندادن به آنان، همکاری با ایران در مبارزه با قاچاق مواد مخدر، حقابه هیرمند و مقابله نکردن با زبان فارسی و  دوری از اسراییل. (البته اگر دولت اصلاحات یا اعتدالی بر سر کار بود می‌شد تحصیل دختران افغان را نیز مطالبه کرد).

   تا اینجا طالبان به دو مورد خاص زبان فارسی و آب هیرمند کاملا بی‌اعتنا بوده. با شیعیان هم مهربان نشده اگرچه شیعه‌کشی را نیز ترویج نمی‌کند ولی موارد دیگر را تا اندازه‌ای رعایت کرده است. عطش و نیاز طالبان برای به رسمیت شناختن اما می‌تواند برگی در دست دیپلماسی ما باشد تا از آنان بر سر زبان فارسی و آب مردم سیستان و بلوچستان امتیاز بگیرد. این که می‌گیرد یا نه به غلظت ایدیولوژی در دستگاه دیپلماسی ما بستگی دارد.
  
    ششم: به چهره نماینده طالبان نگاه کنید. چه تر و تمیز و مرتب شده است. از آن ژولیدگی طالب‌های غارنشین دیگر خبری نیست. اقتضای غار نشینی همان بود و با سفیران نشستن این! پول و قدرت آدم‌ها را متشخص‌تر جلوه می دهد اگرچه غار اصلی در ذهن است و تا از غارهای ذهنی بیرون نیاییم همانیم.

   این را هم البته نباید فراموش کرد که طالبان مثل حزب بعث عراق یا سازمان مجاهدین خلق یک گروه و سازمان به معنی متعارف نیست که همه مثل هم باشند بلکه منظور از طالبان - و چنان که افغان‌ها تلفظ می کنند طالب‌ها- یعنی آن دسته از محصلان دروس دینی  در پاکستان که با گرایش های تند سلفی به مجاهدین افغان پیوستند و چون به نسبت مجاهدین بی‌سواد و کم سواد، تحصیل‌کرده به حساب می‌آمدند پس از پیروزی مجاهدین در افغانستان بازی قدرت را از آنان ربودند و با سواد دینی به اضافه خشونت ایدیولوژیک و فریب و پول حاصل از قاچاق مواد مخدر قدرت را از چنگ برهان الدین ربانی و حتی حکمت‌یار به درآوردند و از این رو متنوع و متکثرند. طالبان زر و زور و تزویر را به هم آمیختند و در دور جدید دریافتند زور به تنهایی کافی نیست و سیاست با فریب بیشتر آمیخته تا زور.

  با این حال به طالبان باید به چشم طالب‌هایی نگاه کنیم که یک‌دست نیستند. در سال 88 یک بار از طالبی در هرات پرسیدم چرا با مراجعه به آرای عمومی مخالفید در حالی که خود شما در میان پشتون‌ها پایگاه دارید؟ در پاسخ گفت: انتخابات یعنی این که من و یک بی‌سواد با هم مساوی هستیم در حالی که در قرآن آمده که "آیا آن که می‌داند با آن که نمی‌داند مساوی است؟" پس حق رأی یعنی مساوی دانستن مردم، در حالی که مساوی دانستن امری قرآنی نیست و هر موضوعی که در آن تساوی باشد دینی نیست. چه تساویِ عالِم و عامی باشد ، چه تساوی زن و مرد، چه مسلمان و غیر‌مسلمان". منظور او از عالِم البته مفهوم مذهبی آن بود نه دانشمند در دنیای مدرن. تفسیر او از این آیه نه تکریم علم و توصیه به آموختن که تأکید بر مساوی نبودن مردمان بود و ضرورت اعمال تبعیض میان آنان. البته به آن هم بسنده نکرد و چون طالبان خود را وارث مجاهدین افغان یا همان مجاهدین می‌دانند به آیه مشهور دیگر هم استناد کرد: "فَضَّل‌الله المجاهدین علی‌القاعدین اجرا عظیما". ( مجاهدین را برنشستگان برتری داد). به او گفتم: اما این اجر عظیم در بهشت به شما وعده داده شده در حالی که شما قدرت دنیوی را همان اجر عظیم می‌دانید و به دنبال آن هستید! این را دیگر پاسخ نداد و دستی به ریش بلند خود کشید و لبخند زد.

   هفتم: چون مناسبت 17 مرداد - روز خبرنگار- در ایران شهادت دیپلمات‌ها و خبرنگار ایرانی در مزار شریف به دست طالبان و در سال 1377 بوده است علی‌القاعده باید روایت دیگری ساخته شود یا بگویند معلوم شده کار طالب‌ها نبوده است. چون مادام که آن مناسبت برقرار است ذهنیت اصحاب رسانه در ایران درباره طالبان مثبت نخواهد شد و حدس می‌زنم خبرنگار ایرنا وقتی داشته از این جناب عکس می‌گرفته به یاد همکار شهید خود (‌محمود صارمی) افتاده است.

طالبان البته در سال های اخیر انتساب آن جنایت به خود را تکذیب کرده است. (همان طور که در فیلم‌های جنگی دیگر نمی‌گویند عراقی‌ها و بیشتر می‌گویند بعثی‌ها تا به روابط ما با دولت کنونی عراق لطمه وارد نشود شاید 17 مرداد امسال و در روز خبرنگار هم گفته شود مناسبت آن چیز دیگری بوده و خبر نداشتیم یا این طالبان با آن طالبان تفاوت دارد یا در ادامه دست‌کاری‌های تقویمی روز خبرنگار را هم از 17 مرداد به 15 آذر - روز سقوط هواپیمای حامل خبرنگاران در سال 84 - منتقل کنند تا اندک‌اندک تصویر مرحوم علیرضا افشار جای مرحوم صارمی را بگیرد.)

   هشتم: وقتی نمایندۀ طالبانی که با زبان فارسی و تشیع ناسازگارند در ضیافت افطار رییس جمهوری ایران (‌روحانی/ شیعه) شرکت می‌کند این پرسش شکل می‌گیرد که اصول‌گرایی ایرانی چرا در دعوت از سیاسیون هم‌وطن و هم‌مذهب و هم‌زبان یا چهره‌های شاخص ایرانی اما از قومیت‌ها یا با زبان‌های دیگر این اندازه بسته و با نگاه امنیتی عمل می‌کند؟ پاسخ البته قابل حدس است. با عینک قدرت هر کاری که به بقا و تحکیم قدرت یاری رساند مجاز است. همین طالبان اگر تهدید قدرت شود طرد خواهد شد. به نیروهای داخلی اما به چشم کسانی که بخشی از قدرت را مطالبه می‌کنند نگریسته می‌شود نه نیروهای خیرخواه که افکار عمومی را بازمی‌تابانند. با این نگاه با نماینده طالبان نشستن و برخاستن بهتر از چهره‌های سیاسی داخلی است. چون طالبان دنبال کیک قدرت خود است نه کیک قدرت دیگران.

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: طالبان رییسی نمایندگی سیاسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۷۳۸۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مدارا با طالبان بدون خط قرمز! / معلمان و دغدغه معیشت/رویا فروشی برای کسب ثروت 

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که گزارش رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیس‌جمهور از ۱۰۰ برکناری با گشت ارشاد مدیران، تبدیل حکم اعدام «بابک زنجانی» به ۲۰ سال حبس، جنجال جدید طلافروشان و سیگنال نزولی دلار به بورس در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده ست.


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 

معلمان و دغدغه معیشت


احمد مازنی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان معلمان و دغدغه معیشت نوشت: روز دوازدهم اردیبهشت، در ایران روز معلم نام‌گذاری شده و درکنار بزرگداشت مقام علمی و فضائل انسانی استاد شهید مرتضی مطهری، از معلمان تجلیل و درباره اهمیت نقش آنان سخن‌ها گفته و همایش‌ها برگزار می‌شود. اما همانند بسیاری از مناسبت‌ها، این همایش‌ها و تجلیل و تکریم‌ها، در مقام عمل ره به جایی نمی‌برد و معلمان و دغدغه‌های‌شان به فراموشی سپرده می‌شود. مایه تاسف است که در کشور ما نیاز‌های معیشتی به مهم‌ترین دغدغه صنوف مختلف، از جمله معلمان تبدیل شده است، چرا؟ معمولا در پاسخ به این پرسش در مورد معلمان، جمعیت زیاد آنان را دلیل حقوق و مزایای اندک این قشر زحمت‌کش و اثر‌گذار جامعه می‌دانند. اما آیا زیاد بودن به معنی زیادی بودن است؟ همه ما می‌دانیم که شخصیت، باور، و رفتار فرزندان ما تحت تاثیر مستقیم تعلیم و تربیت معلمان است، و سلامت روان، جامعه‌پذیری، اعتماد به نفس، و هویت ملی و دینی فرزندان ما متاثر از آموزش و تربیت معلمان است، در این صورت اگر معلم آرامش روانی نداشته باشد، و به دلیل فقر مادی و مشکلات اقتصادی تمرکز لازم روی وظیفه و ماموریت اصلی خویش نداشته باشد، در این صورت چه انتظاری از خروجی نظام آموزشی می‌توان داشت؟ به نظر می‌رسد رسیدگی به نیاز‌های معلمان باید در دستور کار فوری و مستمر دولت قرار بگیرد، و متولیان امر در دولت و مجلس می‌بایست با اهتمام بیشتری به این مهم بپردازند و موانع را از سر راه این عزیزان بردارند و از فرصت حضور معلمان و فرهنگیان و همه صاحب‌نظران که دغدغه تعلیم و تربیت فرزندان این آب و خاک را دارند برای کمک به حل این مشکل استفاده کنند، البته از نقش انجمن‌های صنفی و سیاسی معلمان و فرهنگیان نیز نباید غافل شد این تشکل‌ها می‌توانند به دولت و مجلس در این زمینه و در سایر حوزه‌ها کمک کنند. البته لازم به ذکر است که قانون رتبه‌بندی فرهنگیان که پس از سال‌ها پیگیری در دولت دوازدهم و در نهایت در مجلس یازدهم به تصویب رسید گام مناسبی در جهت تأمین معیشت معلمان بود، اما در کنار ناکافی بودن این قانون، آیین‌نامه رتبه‌بندی معلمان دارای نقاط ضعف‌هایی است که می‌تواند موجب ناکارآمدی این قانون شود. 

شاخص‌هایی که در این آیین‌نامه پیش‌بینی شده تاثیر مستقیم یا حتی غیرمستقیمی بر ماموریت معلم ندارد و شاخص‌هایی که مستقل از عملکرد معلم و عدم توجه به مدرسه محوری و سازوکار‌های نامناسب ارزیابی در این آیین نامه که منجر به ارزیابی سلیقه‌ای می‌شود و در نتیجه نامطلوب و ناکارآمد خواهد بود.

 

مدارا با طالبان بدون خط قرمز!


روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان مدارا با طالبان بدون خط قرمز! نوشت: رواداری برای دولت‌ها یک راهبرد مفید و موثر برای دست‌یابی به موقعیت در سیاست‌های داخلی و خارجی است. اِعمال این راهبرد در زمینه سیاست داخلی هر قدر بیشتر باشد بهتر است، ولی در مورد سیاست خارجی اگر مرز مشخصی رعایت نشود، قطعاً زیان‌های فراوانی به همراه خواهد داشت.
از حکمرانان یک نظام سیاسی دینی همچون نظام جمهوری اسلامی انتظار اینست که حداکثر رواداری را در سیاست داخلی اِعمال کنند و به این فرموده پیامبر خدا صلی‌الله علیه وآله پای‌بندی نشان دهند که اگر حاکم در عفو اشتباه کند بهتر است از اینکه در عقوبت کردن گرفتار خطا شود. «.. فان الامام لان یخطئ فی العفو خیر له من ان یخطئ فی العقوبه». متاسفانه سیاست داخلی ما بر این توصیه رسول‌الله مبتنی نیست و بعضی از حکمرانان ما تصورشان اینست که با سختگیری و فشار حداکثری در کیفر دادن می‌توانند مردم را به مسیری که می‌خواهند سوق دهند. عجیب است که علیرغم تجربیات متعدد و مستمری که در زمینه کارآمد نبودن سیاست زور و فشار وجود دارد، این دسته از حکمرانان همواره بر استمرار این سیاست شکست‌خورده اصرار می‌ورزند.


عجیب‌تر اینکه همین حضرات که اِعمال فشار حداکثری در سیاست داخلی را می‌پسندند، در زمینه سیاست خارجی به ویژه درباره بعضی کشور‌ها که خطرناک بودنشان برای منطقه و آینده منافع ملی ایران اظهر من‌الشمس است، به رواداری کامل و بدون قید و شرط معتقدند! با اینکه طبق ضرب‌المثل معروف «مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد» حکمرانان ما باید از کسانی که بدترین سابقه تروریستی، تکفیری، بدعهدی و پای‌بند نبودن به قوانین و مقررات بین‌المللی را دارند برحذر باشند، آن‌ها را به راحتی تحمل می‌کنند، تخلفاتشان را نادیده می‌گیرند و امتیازات زیادی در اختیارشان قرار می‌دهند.


امیرخان متقی، وزیر خارجه حکومت خودخوانده طالبان که از سران بدسابقه این گروه تروریستی تکفیری است، اخیراً ضمن انکار حضور داعش در افغانستان گفته است این گروه تحت حمایت سه کشور منطقه قرار دارد و این سه کشور داعش را حمایت می‌کنند و باعث ناامنی منطقه شده‌اند. هرچند امیرخان اسمی از این سه کشور نیاورده، ولی آشنایان با تفکر او گفته‌اند منظورش سه کشور تاجیکستان، ایران و پاکستان هستند که طبق ادعای این طالب متوهم، اولی نیروی انسانی داعش را تامین می‌کند، دومی راه عبور را برایشان باز می‌گذارد و سومی بودجه و مراکز برنامه‌ریزی آن‌ها را برعهده دارد.


جالب است که دولتمردان تاجیک و پاکستانی همواره از وجود گروه‌های متعدد تروریستی ازجمله داعش در افغانستان تحت حاکمیت طالبان خبر می‌دهند و این کشور را کانون ناامنی می‌دانند. از طرف دیگر، هر وقت قتل و غارت و جنایتی در افغانستان اتفاق می‌افتد حکومت خودخوانده طالبان آن را به گردن داعش می‌اندازد در حالی که همه می‌دانند طالبان با داعش تقسیم کار کرده و جنایت‌های خود را به گردن داعش می‌اندازد و داعش هم که با طالبان همدست است، این تقسیم کار را پذیرفته و جنایات را گردن می‌گیرد. با اینکه این واقعیت کاملاً قطعی و روشن است، امیرخان متقی با وقاحت تمام ادعا می‌کند داعش در افغانستان حضور ندارد و این سه کشور حامیان داعش هستند.


پاکستان و تاجیکستان در حال تسویه حساب با طالبان هستند و آنچه مایه تاسف است اینست که ایران هنوز به سیاست مدارا با این گروه تروریستی تکفیری ادامه می‌دهد و این گروه علیرغم بدعهدی‌ها و تخلفاتی که از قوانین بین‌المللی دارد دائماً از ایران امتیاز می‌گیرد. در نزدیک سه سالی که طالبان بر افغانستان سلطه دارد هنوز حاضر نشده حقابه ایران از هیرمند را بدهد و اخیراً که سرریز سیل به سیستان رسید، طالبان آن را به عنوان حقابه ایران جا زد! امتیازات سیاسی و تجاری زیادی نیز از ایران می‌گیرد و مهم‌تر اینکه خطر ناامنی در ایران به دلیل ورود عناصر وابسته به طالبان هر روز افزایش می‌یابد، ولی حکمرانان ما به هشدار‌ها اعتنا نمی‌کنند. حالا که امیرخان هم ایران را به همکاری با داعش متهم کرده آیا باز هم سیاست مدارا با طالبان جایز است؟ خط قرمز کجاست؟


رویا فروشی برای کسب ثروت 


آرین احمدی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان رویا فروشی برای کسب ثروت نوشت: یک شبه پولدار شدن، یک ماهه رتبه برتر کنکور شدن، چاقی و لاغری فوری در عرض یک هفته و ... تبلیغاتی هستند که این روز‌ها بسیار زیاد با آن‌ها مواجه می‌شویم. از پیامک‌های فراوان تبلیغاتی و آگهی‌های اینترنتی و تبلیغات عجیب و غریب فضای مجازی گرفته تا انواع رسانه‌ها، همگی پر شده‌اند از تبلیغاتی با این مضامین و جالب‌تر آنکه خدمات خود را هم تضمین می‌کنند و البته گویی نظارت خاصی هم برایشان وجود ندارد و متاسفانه هر روز هم به تعدادشان افزوده می‌شود و شوربختانه‌تر آنکه مخاطبان بسیاری هم دارند و بسیاری از مردم با رویای یک شبه موفق شدن فریب اینگونه تبلیغات را می‌خورند و هزینه‌های مالی و زمانی و متاسفانه خیلی از اوقات روانی بسیاری را بابت اینگونه تبلیغات می‌پردازند.


به تازگی هم متاسفانه پای برخی سلبریتی‌ها و بلاگر‌های معروف به اینگونه تبلیغات باز شده و این گونه افراد سود جو هم نقش پر رنگی در تشویق و اعتماد مردم به پذیرش این گونه تبلیغات دارند! سلبریتی‌ها و بلاگر‌هایی که متاسفانه نظارت خاصی برایشان وجود ندارد، هر چه دلشان می‌خواهد می‌گویند و تبلیغ می‌کنند و البته مالیاتی هم نمی‌پردازند!


پایین بودن سرانه مطالعه و کم بودن سواد رسانه‌ای، افزایش روحیه فست فودی (روحیه‌ای که تحمل صبر ندارد و می‌خواهد همه چیز را به سرعت همانند فست فود به دست بیاورد)، شرایط اقتصادی این روز‌های مردم و از همه مهم‌تر نبود نظارت کافی و نبود دغدغه‌مندی لازم فرهنگی می‌توانند از علل افزایش اینگونه تبلیغات و جذب مردم باشد. البته از نقش کسانی که با رانت و اختلاس یک شبه ثروتمند شده اند و جو روانی که در جامعه ایجاد می‌کنند هم نمی‌توان به سادگی گذشت.

قطعا افزایش این مدل تبلیغات و همایش‌ها می‌تواند تاثیرات بسیار بدی در جامعه و علی الخصوص نوجوانان و جوانان داشته باشد، از نوجوانان و جوانانی که به آن‌ها القا می‌شود می‌توانند بدون تلاش و طی کردن مراحل لازم به موفقیت برسند و تعاریف اصولی موفقیت را در ذهن ایشان تغییر می‌دهند، نمی‌توان انتظار هدفمند و اصولی تلاش کردن و البته رشد و تعالی را داشت و همین مساله باعث شده این روز‌ها تعداد کمتری از نوجوانان و جوانان اشتیاق به یادگیری علم و یا مهارت خاصی را از خود نشان دهند و متاسفانه خیلی‌هایشان با سودای یک شبه ثروتمند شدن و یا یک شبه موفق شدن روز‌های ناب و طلایی جوانی‌شان را می‌گذرانند و حتی مشاغل و نحوه‌ی زندگی پدر و مادر خود را به تمسخر می‌گیرند و اصولا با هرگونه کار کارمندی، کارگری، مهندسی و هر کاری که نیاز به تلاش دارد مخالف هستند و برایشان جذاب‌ترین شغل بلاگری است.
و، اما سه پرسش اساسی که مطرح می‌شود این است که ۱- با وجود تعداد بسیار زیاد نهاد‌های فرهنگی در کشور که عمدتا دارای بودجه‌های فراوانی هم هستند، چرا فرهنگ سازی لازم از قبیل آموزش سواد رسانه‌ای به آحاد مردم و یا ترویج فرهنگ کار و تلاش و ... برای این مهم صورت نگرفته است؟ البته از سهم آموزش و پرورش در این مقوله مهم نمی‌توان به سادگی گذشت!
۲-اصولا فرآیند کسب مجوز اینگونه تبلیغات و همایش‌ها چگونه است و چطور نظارتی بر روی آن‌ها صورت می‌گیرد؟
۳-آیا کشور به این میزان بلاگر و سلبریتی نیاز دارد؟ کمبود نیروی ماهر و کارمند و کارگر متخصص در آینده چگونه تامین خواهد شد؟


به نظر می‌رسد عدم فعالیت‌های فرهنگی و رسانه‌ای لازم در جهت از بین بردن جو چنین تبلیغات و افکاری می‌تواند خسارات جبران ناپذیری را به فضای کاری و روانی جامعه و علی الخصوص نوجوانان و جوانان وارد سازد، و انتظار می‌رود نهاد‌های فرهنگی و نظارتی هر چه سریع‌تر در جهت مقابله با این مقوله جدید اجتماعی تمهیدات لازم را بیاندیشند.

دیگر خبرها

  • پوشش متفاوت لیلا بلوکات در یک مراسم رسمی (عکس)
  • عرضه دو تک نگاری خبرنگار ایرانی از افغانستان در نمایشگاه کتاب
  • حضور برخی از سفیران در بیست و هشتمین همایش و نمایشگاه ملی ژئوماتیک
  • رایزنی ایران و افغانستان بر تقویت ترانزیت از مسیر چابهار
  • درخواست یک مقام طالبان برای به بهره‌برداری رسیدن مسیر چابهار-افغانستان
  • وزیر صنعت و تجارت طالبان وارد ایران شد
  • وزیر صنعت و تجارت طالبان به ایران سفر کرد
  • سفر سرپرست وزارت صنعت و تجارت طالبان به ایران
  • مناقشه آبی ایران و افغانستان وارد فاز جدیدی شد
  • مدارا با طالبان بدون خط قرمز! / معلمان و دغدغه معیشت/رویا فروشی برای کسب ثروت